سلام
دیروز تو تلوزیون با چند تا اقا و خانم مصاحبه می کردن در باره نحوه ازدواجشون و چی شد که طلاق گرفتن تقریبا همشون به یه نکته اشاره داشتن اونم اشنایی قبل از ازدواج همشون میگفتن که اول ما با اون اقا و یا خانم اشنا شدیم و بعدشم خانواده هامون باهم اشنا شدن و بعدشم که معلومه دیگه ازدواج
به نظر شما اشنایی قبل از ازدواج لازمه یا بهتر اگه اشنایی هم قراره باشه توی همون جریان خاستگاری باشه نمی دونم اما من که باهاش موافق نیستم دلیلشم اینه که همه این خانم ها اقایونی که قبل از ازازدواج باهم اشنا شده بودن قریب به اتفاق میگفتن که ما دوسشون داشتیم و بعدشم ازدواج کردیم
چرا چشمامون و رو حقیقت ببندیم اگه اشنایی قبل از ازدواج باشه برا ازدواجشون از رو عاطفشون تصمیم میگیرن در نتیجه ازدواج موفقی نخواهن داشت چون در عقلشون و بسته اند
و وقتی درعقل بسته شه فقط تنها چیزی که میبینن خوبیه به قول یکی از دوستان اگه خوبیه هم دیگه رو هم ببینن خوبه فقط دارن خودشونو شبیه به همدیگه میکنن به جای این که خود واقعیش و نو نشون بدن واسه همینم هست که بعداز ازدواج مشکلاتشون شروع میشه بازم به قول استاد که هرچی داریم از ایشونه بلاخره هر ادمی یه روزی از فیلم بازی کردن خسته میشه و می خواد خودش باشه در نتیجه بازم مشکلاتشون شروع میشه چون اون موقع که باید بدی های همدیگرو ببینن نمیبینن وشروع به فیلم بازی کردن میکنن بعدش که باید خوبی های هم دیگر وببینند فقط بدی میبینند تازه بعضی وقتام بدی نیست اما میزارن به پای بدی اون طرف بیچاره